- ۹۲/۱۰/۱۷
- ۰ نظر
پرورش و رشد تو یه محیط ایزوله و عاری از میکروب برای هر موجود زندهای امکانپذیره اگر هم تا آخر عمرش تو همون شرایط بمونه مشکلی براش پیش نمیاد ولی مهم اینه موجودی رو که ما پرورش دادیم چقدر توانایی مقابله با حمله میکروبها داره چقدر مبارزه بلده تا چه اندازه مقاومه، وگرنه پرورش یه موجود ضعیف تو یه محیط ایزوله که کاری نداره. یه گونهی مقاوم اگه رشد و نمو کنه ممکنه بتونه گونههای مقاومتری هم به وجود بیاره.
حالا توی جامعه هم همینه یه عده تو محیط کاملا ایزوله بزرگ شدن، خانواده مذهبی، مدرسه مذهبی، حتی دانشگاه هم مذهبی بوده و هیچ وقت حرف مخالفی نشنیدن، بالاخره یه روز باید وارد جامعهای که یکدست نیست بشن. اون روزه که باید نشستو تماشا کرد این آدم تا چه حد توانایی مقاومت داره. یه سری کلا از دست میرن، یه سری هم که کالا گوش شنیدن حرف مخالف رو ندارن سعی میکنن دوباره برن تو یه محیط ایزوله که اینبار خودشون برای خودشون درست کردن و این یعنی جدا شدن کامل از اجتماع یعنی سرشونو میکنن زیر برف تا چیزی نبینن، حتی سعی میکنن آدمهای متعادلتر رو هم به سمت خودشون بکشن و از جامعه جدا کنن. (استثناء هم همیشه وجود داره )
به نظر من مهم اینه که بچهها تو اون شرایط کاملا ایزوله بزرگ نشن، به قول قدیمیا یکم میکروبم لازمه تا آدم در برابر بیماریها مقاوم بشه. معمولا بچههای مذهبی که تو خانواده نه چندان مذهبی بزرگ میشن و یا اونایی که یاد گرفتن حرف مخالف رو هم بشنون، فکر بازتری دارن و قدرت برقراری ارتباط با کسانی که مثل خودشون فکر نمیکنن رو دارن. این آدما میتونن روی طرف مقابلشون تاثیر مثبت بذارن و حتی افکار اون رو هم تغییر بدن، سعی میکنن حرفهای جدید رو بشنون و با عقل خودشون و آموزههای دینیشون بسنجن و سبک سنگین کنن، این بین حرفهای خوب و مفید هم ممکنه بشنون که باعث میشه درک درستتری نسبت پیرامونشون پیدا کنن و یاد میگیرن اول فکر کنن و با دلیل و منطق اون حرفو بپذیرن یا رد کنن.
خط کشی بین آدمها اصلا خوب نیست. شنیدن حرف مخالف حتی اگه با اعتقادات ما در تضاد باشه بهتر از نشنیدن اون حرفه، وقتی نشنویم فکر میکنیم همه مثل ما فکر میکنن و ما روز به روز از واقعیت دور میشیم.