پرسه می‌زنم در حوالیِ دلم

این زمستان هم رفت.

کاش جوانه‎ای، نغمه‎ای، شوری، عشقی در دل داشتم تا من هم همراه بهار می‎شدم، همپای شکوفه‎هایش هم صدای ترانه‎هایش. 

کاش می‎شد دوباره از نو شروع کرد، از نو زنده شد، از نو دل بست به تمام دنیای کوچک پشت دیوارها و درها.

هنوز بهار را دوست دارم. هنوز به آغاز ایمان دارم، حتی اگر تمام سهم من از بهار گلدان کوچکی باشد با گلی تنها...


درد مرا به حرمت گل چاره کن طبیب!

                       دارد بهار می‎رسد و عاقلم هنوز...




پ.ن اول: سال نو پیشاپیش مبارک.

پ.ن دوم: فکر کنم شعر از  "سعید سلیمان پور ارومی" باشه.



  • هدی

نظرات  (۲)

خیلی بده که بهار بیاد ولی تو دل آدم هنوز برف نشسته باشه،هنوز سرد و تاریک باشه ...

پاسخ:
سردو تاریک...
حـــیــــــح
سال نوت مبااارک =)
پاسخ:
عه خوبی چه عجب از این ورا :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی