پرسه می‌زنم در حوالیِ دلم

دنیام کوچیک بود؛ 

اندازه اتاقم، خونه‎مون، خانواده‎م، دوستای صمیمی و نزدیکم. 

دنیام کوچیک بود و کافی بود برام. شادی و غمشو دوست داشتم و باهاشون کنار میومدم. 

اما از وقتی پامو تو شبکه‎های اجتماعی گذاشتم دنیام یه دفعه بزرگ شد، خیلی بزرگ؛ حتی تا اونور مرزها هم رفت و خیلی دور شد. 

غم و غصه‎هامم بزرگ شد، اونقدری که تحملش سخت شد، خیلی سخت.  

خوش به حال اون پیر مردی که تو روستاست و از همه عالم بیخبر و تنها چیزی که براش مهمه اومدن بارون و سرد نشدن هواس که یه وقت شکوفه‎های درختای میوه‎ش رو سرمانزنه.

دلم برای دنیای کوچیکم تنگ شده... 

  • هدی

نظرات  (۱)

  • کــــلــوخ کلوخ
  • سلاااااااااااااااام دیونه تماشا داره
    پاسخ:
    به به سلااام 
    اونم چه تماشایی 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی