- ۹۲/۱۲/۲۶
- ۲ نظر
این زمستان هم رفت.
کاش جوانهای، نغمهای، شوری، عشقی در دل داشتم تا من هم همراه بهار میشدم، همپای شکوفههایش هم صدای ترانههایش.
کاش میشد دوباره از نو شروع کرد، از نو زنده شد، از نو دل بست به تمام دنیای کوچک پشت دیوارها و درها.
هنوز بهار را دوست دارم. هنوز به آغاز ایمان دارم، حتی اگر تمام سهم من از بهار گلدان کوچکی باشد با گلی تنها...
درد مرا به حرمت گل چاره کن طبیب!
دارد بهار میرسد و عاقلم هنوز...
پ.ن اول: سال نو پیشاپیش مبارک.
پ.ن دوم: فکر کنم شعر از "سعید سلیمان پور ارومی" باشه.
- ۹۲/۱۲/۲۶
خیلی بده که بهار بیاد ولی تو دل آدم هنوز برف نشسته باشه،هنوز سرد و تاریک باشه ...