پرسه می‌زنم در حوالیِ دلم

خاطراتی هستند که گاه و بی‌گاه هجوم می‌آورند به این ذهن خسته، و دستت را می‌گیرند و می‌برند به روزهایی که شاید به سختی فراموششان کرده باشی.

بعد تازه می‌فهمی لابلای این خاطرات فراموش شده و نه چندان خوب یک حس‌های کوچک شیرین پنهان شده انگار، و از پیدا کردنشان ذوق می‌کنی و باز خاطراتت را زیرو رو می‌کنی تا شاید یک حس گم‌شده‌ی دیگر پیدا شود. یکجور حال خوبیست که تجربه‌اش ارزش یادآوری خاطرات تلخ را دارد.


  • هدی

نظرات  (۳)

  • خلوت نشین (منیژه بابایی)

  • مبارک باشه اینجا
    ایشالا همش از خوشی بنویسی :)
    پاسخ:
    ممنون منیژه جون 
    ایشالا :)
  • ساقی رضوان
  • بح بح سلام بهار خانوم...ئه ن ببخشید هدی خانوم:دی

    آقا اون فتوبلاگت چقد سخ میشه کامنت گذاش خو:(
    پاسخ:
    سلااام ساقی جون :)
    آره متاسفانه :( 
    اگه عضو بشی راحت میشه ها :))
  • کــــلــوخ کلوخ
  • آخ گفتی!
    پاسخ:
    به به خوش آمدی :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی