پرسه می‌زنم در حوالیِ دلم

این غم‎های ناگهانی که می‌آیندو می‌نشینند روی دلت. 

آنقدر باسرعت که نمی‌فهمی از کجا و چگونه آمد، 

که حتی فرصت نمی‌کنی یک جای کوچکی توی دلت برایش باز کنی. 

می‌آید و همه چیز را غم آلود می‌کند و باز هم بدون اینکه بفهمی می‌رود. 

و فقط ردی از خود می‌گذارد به اندازه تمام لحظه‌ها و روزهای آینده که حوصله‌ی خودت را هم نخواهی داشت. 

کاش می‌شد جلوی تمام ناگهان‌ها را گرفت. 


  • هدی

نظرات  (۵)

چقدر خوبه که از راهی که اومده بره!!!
من چی بگم که این غم ِ ناگهانی خونه کرده تو دل‌م ... :(
پاسخ:
:(
توکل به خدا 
ایشالا به زودی شادی میاد جای غمو میگیره
البته میدونم بعضی غم ها کهنه میشن ولی از بین نمیرن
کاش می شد کاش....اما  ناگهان تمام ناگهان ها تمام می شود
پاسخ:
امان از ناگهانها
درباره من ِ وبلاگ، خوبه!
پاسخ:
ممنون :)
آخ...گفتی..
هعــــــــی
آآآآآآآه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌
بعضیاشم خیلی گنده اس دلمون له میشه =(
تازه!
چه بهتر توی دلمون نیاد. رد و بوش هم یه تکون بدی میپره
تازه تر!
درباره من خوبه ولی تماس با من نداره =|
اصلا من میخوام از اینجا باهات تماس داشته باشم تکلیف چیه؟ =|
پاسخ:
تکلیفت که روشنه :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی