خیال میبافمو
دلگرم میشوم از خیالت
تا آسمان راهی نمانده !
دستم را بگیرو دلم را ببَر ...
سردی حرفهایت
دلـــــــــم را ...
میسوزاند
دستم نمیرسد
که تمام خطاهایم را پاک کنم
تو بزرگی کن و نادیده بگیر
روضه نمیخواهم
فقط بگو
حسین (ع)
تمام وجودم خواهد گریست
آخر داستان را بگو
آنجا که من نیست میشوم
و فقط ،تو میمانی
دنیاییست بین من و تو !
هر وقت از آن گذشتم
به تو خواهم رسید
باز هم جاماندم
از تو
از زندگی
از خودم
اینجا ماهیها هم
خواب دریا نمیبینند!
چه رسد به من
دلم...
یک حیاط خلوت کم دارد
تا خانهات کامل شود،
خلوتَش را تو پیدا کن
حیاطَش با من